یا ضامن آهو
10 آذر 1395 توسط حنان نت
روزی شکارچی در جنگلی دنبال اهو می گشت بر حسب اتفاق امام رضا (ع) هم در همان جنگل حضور داشتند تا اینکه چشم شکارچی به اهویی ماده افتاد او به دنبال اهو رفت اهو هم که متوجه شده بود به حضرت پناه اورد حضرت امام رضا خواست که بهای اهو را به شکارچی بپردازد تا شکار چی اهو را ازاد سازدد ولی شکارچی نپذیرفت در همین هنگام اهو به حرف امد و به امام رضا (ع) گفت:یا امام هشتم من دو بچه اهو دارم که گرسنه اند و انتظار مرا می کشند شما ضمانت مرا به این شکارچی بده من پس از شیر دادن به فرزندانم باز می گردم و خود را تسلیم این شکارچی میکنم. امام قبول کرده و اهو پس از چندی باز میگردد شکارچی که این وفای به عهد اهو را میبیند دلش به رحم امده و اهو را ازاد می سازد (از ان پس به امام هشتم(ع) ضامن اهو نیز میگویند)
مریم شیرمردان