بیاموزیم
17 بهمن 1395 توسط حنان نت
نیمه شبی چند دوست به قایقسواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند.
سپیده که زد گفتند چقدر رفته ایم؟
تمام شب را پارو زدهایم.
اما دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند.
آنان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند.
در اقیانوﺱ بی پایان هستی،
انسانی که قایقش را از ساحلِ باورها و افکار غلط باز نکرده باشد،
هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید.
قایق تو به کجا بسته شده؟
به افکارت؟
به نا امیدی هایت؟
به ترسها و نگرانی هایت؟
به گذشته ات؟
مریم شیرمردان