حنان نت

حنان نت
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

لباس عزا

10 آذر 1395 توسط حنان نت

رنگ سیاه به فرهنگ مشترک عزاداری در دنیا تبدیل شده و در اغلب کشورهای جهان مردم در مراسم عزاداری از لباس به رنگ سیاه استفاده می‌کنند.
به گزارش جماران، فاطمه بهرامی - مدرس دانشگاه - درباره اینکه از چه زمانی لباس عزا به رنگ سیاه وارد فرهنگ ایرانیان شده است؟ توضیح داد: برخی معتقدند پوشیدن لباس به رنگ سیاه از دوره صفویه وارد فرهنگ ما شده است، اما این چنین نیست و استفاده از لباس به رنگ سیاه به دوره قبل از اسلام برمی‌گردد.
او با بیان اینکه در دوره هخامنشی و ساسانیان هم از رنگ سیاه در لباس‌های عزا استفاده می‌کرده‌اند، افزود: اما اقوام مختلف از رنگ‌های دیگری مثل بنفش در لباس عزا استفاده می‌کردند. برای مثال برخی از اقوام در جنوب ایران از رنگ بنفش و برخی از اقوام دیگر از رنگ سفید برای لباس عزا استفاده می‌کرده‌اند.
این مدرس دانشگاه گفت: رنگ بنفش برگرفته از فرهنگ و تمدن مصر و اعراب بوده است و در خوزستان نیز این رنگ به نشانه‌ی عزا استفاده می‌شده است که در حال حاضر این رنگ دیگر کاربردی ندارد.
بهرامی اضافه کرد: برای مثال زرتشتیان در مراسم عزاداری‌ها از لباس‌های رنگ سفید استفاده می‌کرده‌اند. بعد از مدتی رنگ سیاه به اقتضای چند دلیل در مراسم عزاداری‌ها حاکم شد. رنگ سیاه دو معنی دارد که یکی حزن و اندوه و دیگری رنگ پلیدی است. در بسیاری از موارد از هر دو مورد استفاده می‌شود. حتا برخی برای توصیف عبارات منفی از اصطلاح «سیاه دل»، «سیاه بخت» و «رو سیاه» در مواقعی که بخواهند توصیف منفی داشته باشند، استفاده می‌کنند.
این پژوهشگر لباس اقوام گفت: رنگ سیاه مثل یک شمشیر دو لبه است که از هر دو مضمون آن استفاده می‌شود و بستگی به دیدگاه مخاطب و فردی که از این رنگ استفاده می‌کند دارد اما در عین حال جنبه مثبت هم دارد. سیاه، رنگ ابهت است و در برخی از موارد از جمله نهضت سربداران یا سیاه جامگان از رنگ سیاه برای جنبه‌های قدرت افزایی و ایجاد ثبات و شخصیت استفاده می‌کردند.
مریم شیرمردان 

 2 نظر

علت بالا بردن دست هنگام دعا

10 آذر 1395 توسط حنان نت

علت بالا بردن دست هنگام دعا

1ـ صفوان بن یحیى گوید: أبو قرّه‏1 محدّث رفیق شبرمه از من خواست ترتیب ملاقات او را با امام رضا علیه‎السلام بدهم، من نیز اذن دخول گرفتم و آن حضرت اجازه فرمود، أبو قرّه داخل شد و از امام علیه‎السلام مسائلى درباره حلال و حرام و فرائض و أحکام و معارف پرسید. در یکی از سؤالات به حضرت عرض کرد: چرا هنگام دعا دستهاى خود را به آسمان بالا می‎برید؟ حضرت فرمود: خداوند هر کدام از بندگان را به نوعى از عبادت استعباد فرموده و خداوند را پناهگاه و مکانهایى براى عبادت است که بدان پناه می‎برند، بندگان خود را ملزم به رعایت گفتار، علم و عمل و توجّه و مانند آنها فرمود. توجّه در نماز به کعبه کرد و حجّ و عمره را برایش توجیه فرمود و مخلوق خود را هنگام دعا و طلب و تضرّع ملزم به باز کردن دستان و بالا بردن به سمت آسمان فرمود تا نشان از حال استکانت و بندگى و خوارى در برابر او باشد.
مریم شیرمردان 

 نظر دهید »

رضا رضا

10 آذر 1395 توسط حنان نت

رضا رضا رضا رضا

رضا رضا رضا رضا

دوست دارم نگات کنم تو هم منو نگا کنی (۲) من تو رو صدات کنم تو هم منو صدا کنی (۲)

قربون صفات برم از راه دوری اومدم (۲) جای دوری نمیره اگه به من نگا کنی (۲)

رضا رضا رضا رضا

دل من زندونیه تویی که تنها می تونی (۲) قفسو وا کنیو قفسو وا کنیو پرنده رو رها کنی(۲)

رضا رضا رضا رضا

رضا رضا رضا رضا

میشه کنج حرمت گوشه ی قلب من باشه (۲) میشه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی (۲)

تو غریبی و منم غریبم اما چی میشه (۲) این دل غریبه رو با خودت آشنا کنی (۲)

دوست دارم تو ایوون مقصورت از صبح تا غروب (۲) من با تو صفا کنم تو هم منو دعا کنی (۲)

آآآآآآآآآآآآآآ

دلمو گره زدم به پنجرت دارم میرم (۲) دوست دارم تا من میام زود گره هامو وا کنی (۲)

دوست دارم که از حالا تا صبح محشر همیشه من رضا رضا بگم تو هم منو رضا کنی (۲)

حسرت زیارت جد تو مونده بر دلم (۲) چی میشه اگه منو راهی کربلا کنی

یا علی موسی الرضا میشه به من نگا کنی اون قده رضا میگم تا دردمو دوا کنی (۲)

یا علی موسی الرضا میشه به من نگا کنی اون قده رضا میگم تا دردمو دوا کنی (۲)

رضا رضا رضا رضا

رضا رضا رضا رضا

رضا رضا
مریم شیرمردان 

 نظر دهید »

یا ضامن آهو

10 آذر 1395 توسط حنان نت

روزی شکارچی در جنگلی دنبال اهو می گشت بر حسب اتفاق امام رضا (ع) هم در همان جنگل حضور داشتند تا اینکه چشم شکارچی به اهویی ماده افتاد او به دنبال اهو رفت اهو هم که متوجه شده بود به حضرت پناه اورد حضرت امام رضا خواست که بهای اهو را به شکارچی بپردازد تا شکار چی اهو را ازاد سازدد ولی شکارچی نپذیرفت در همین هنگام اهو به حرف امد و به امام رضا (ع) گفت:یا امام هشتم من دو بچه اهو دارم که گرسنه اند و انتظار مرا می کشند شما ضمانت مرا به این شکارچی بده من پس از شیر دادن به فرزندانم باز می گردم و خود را تسلیم این شکارچی میکنم. امام قبول کرده و اهو پس از چندی باز میگردد شکارچی که این وفای به عهد اهو را میبیند دلش به رحم امده و اهو را ازاد می سازد (از ان پس به امام هشتم(ع) ضامن اهو نیز میگویند)

مریم شیرمردان 

 1 نظر

داستان امام رضا وگنجشک

10 آذر 1395 توسط حنان نت

سلیمان سبد میوه را جلو امام گذاشت. گنجشک از روی شاخه پرید. در هوا بال بال زد. رفت و برگشت. آمد به دیوار چسبید. چند بار جیک جیک کرد. پرید، چرخی زد. لحظه‌ای بعد برگشت. معلوم بود نگران است. امام نگاهی به گنجشک کرد. سلیمان می‌خواست چیزی بگوید. امام دستش را بالا آورد. سلیمان ساکت شد. نگرانی گنجشک بیش‌تر شده بود. تند تند می‌خواند. زود می‌رفت و باز بر می‌گشت. امام گفت: «می‌دانی چه می‌گوید؟» سلیمان لبخندی زد و گفت: «حتماً از آمدن ما ترسیده».

عجله کن سلیمان!

امام بلند شد. راه افتاد.

ـ زود باش. یک مار سمی به جوجه‌های این گنجشک حمله کرده است.

سلیمان تعجب کرد. فوری کفش‌هایش را پوشید. به طرف چوب بلند و کلفتی رفت. پایش به سنگی گیر کرد و افتاد. برخاست. چوب را برداشت. کلبه را دور زد. به طرف ایوان رفت. مار سیاهی را دید که از دیوار بالا می‌رفت. زبانش را تکان می‌داد.

جوجه‌ها می‌خواندند. دو گنجشک بالای سر مار می‌چرخیدند. نزدیک می‌شدند و تلاش می‌کردند به مار نوک بزنند، یا او را به دنبال خود بکشانند.

سلیمان فوری نزدیک شد. چوب را بالا برد و محکم به سر مار زد. مار افتاد. دور خود حلقه زد. می‌خواست فرار کند که او با چند ضربه محکم مار را کشت.

سلیمان مار را با نوک چوب، کناری انداخت. برگشتند. امام نشست. دو گنجشک آمدند. چند بار جیک جیک کردند و رفتند. گفت: «آمده‌اند تا تشکر کنند». بعد از امام پرسید: «شما چطور فهمیدید که گنجشک چه می‌گوید». امام تبسمی کرد؛ سلیمان می‌دانست. او فرزند پیامبر بود، اما می‌خواست از زبان خود حضرت بشنود. نسیم ملایمی وزید. شاخ و برگ‌ها را نوازش کرد. آسمان آبی بود. امام رضا به آرامی گفت: «مگر نمی‌دانی که من نماینده خدا روی زمین هستم». سلیمان میوه‌ای برداشت. لبخندی زد و گفت: می‌خواستم از زبان خودتان بشنوم، سرورم!».
مریم شیرمردان 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 73
  • 74
  • 75
  • ...
  • 76
  • ...
  • 77
  • 78
  • 79
  • ...
  • 80
  • ...
  • 81
  • 82
  • 83
  • ...
  • 86
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

حنان نت

حنان نت
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس