بیاموزیم
بیاموزیم
شهید مجتبی نواب صفوی
سید مجتبی میرلوحی (۱۳۰۳ تا ۲۷ دی ۱۳۳۴) معروف به نواب صفوی، در سال ۱۳۰۳ در خانواده ای روحانی و اصیل و در خانه محقری در خانی آباد تهران قدم به عرصه ی وجود گذاشت. پس از درگذشت پدرش زیر نظر عمویش بزرگ شد. نواب نام خانوادگی مادرش بود که خودش آن را برگزید.
تحصیلات
سيدمجتبي در 7 سالگي وارد دبستان حكيم نظامي شد و سپس در مدرسه صنعتي آلمانيها به تحصيل ادامه داد. او همزمان در يكي از مساجد خانيآباد نو به فراگيري دروس ديني نيز مشغول شد. در 1322 سيدمجتبي به استخدام شركت نفت درآمد و پس از مدت كوتاهي به آبادان منتقل شد. مدتي بعد برخورد شديدي از سوي يكي از متخصصين انگليسي شركت نفت با يكي از كارگران صورت گرفت كه به دنبال آن، نواب كارگران را به اعتراض و اجراي قصاص دعوت كرد.
سید مجتبی میرلوحی
با دخالت پليس و نيروهاي نظامي، اعتراضات سركوب شد. نواب نيز فرار كرده و شبانه به وسيله قايق از آبادان به سوي بصره و سپس نجف روانه شد. پس از ورود به نجف اشرف، بدون کوچکترین درنگی به فراگیری مقدمات پرداخت و در مدرسه «قوام» نجف اقامت گزيد و از همان روزهای نخست، دوستي و رابطه نزديكي با علامه اميني ـ كه در يكي از حجرههاي فوقاني مدرسه، كتابخانهاي تأسيس كرده و در حال تأليف اثر مشهور خود ـ الغدير ـ بود، برقرار كرد. همچنین برای امرار معاش به ساخت و فروش عطر روی آورد. او در آنجا تحصیلات دینی خود را ادامه داد.
نام دیگر سید مجتبی نواب صفوی
زادروز ۱۳۰۳ خورشیدی
محلهٔ خانیآباد نو , تهران
آرامگاه وادیالسلام قم
فعالیت سیاسی بنیانگذار تشکیلات فدائیان اسلام
همسر نیره السادات احتسام رضوی
فرزندان سه فرزند
درگذشت ۲۷ دی ۱۳۳۴
تیرباران در لشگر ۲ زرهی , تهران
تشکیل جمعیت فداییان اسلام
وی پس از چهار سال اقامت در نجف به دستور آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی برای مبارزه با کجرویها و کجاندیشیها به ایران آمد و «جمعیت فداییان اسلام» را تشکیل داد. ترور وابستگان استعماری مانند احمد کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزمآرا و حسین علاء از جمله فعالیتهای سیاسی این جمعیت است.
مبارزه با حکومت دکتر مصدق
شهید نواب صفوی همچنین با حکومت دکتر مصدق به خاطر عدم عمل به احکام اسلامی به مخالفت برخاست و به همین جهت در ایام نخست وزیری مصدّق، دستگیر و به زندان افتاد و تا سقوط حکومت مصدق در زندان بود.
شهادت
سرانجام نواب صفوی به همراه سه تن از همرزمانش به نامهای خلیل طهماسبی، مظفر علی ذوالقدر و سیدمحمد واحدی در بیدادگاه رژیم پهلوی محکوم و در صبحگاه ۲۷ دی ۱۳۳۴ شمسی تیرباران شد و به خیل شهدا پیوست. بدین ترتیب پرونده ده سال فعالیت سیاسی و اجتماعی جمعیت فداییان اسلام بسته شد و جنایت دیگری در پرونده سیاه خاندان پهلوی ثبت گردید.
خداوندا
گفتم گرفتارم خدا گفتی که آزادت کنم
گفتم گنه کارم خدا گفتی که عفوت میکنم
گفتم خطا کارم خدا گفتی که می بخشم خطا
گفتم جفا کارم خدا گفتی وفایت میدهم
گفتم صدایت میکنم گفتی جوابت می دهم
گفتم ز پا افتاده ام گفتی بلندت میکنم
گفتم نظر بر من نما گفتی نگاهت می کنم
گفتم بهشتم می بری؟ گفتی ضمانت می کنم
گفتم که من شرمنده ام گفتی که پاکت می کنم
گفتم که یارم می شوی گفتی رفاقت میکنم
گفتم ندارم توشه ای گفتی عطایت میکنم
گفتم دردمندم خدا گفتی مداوایت کنم
گفتم پناهی نی مرا گفتی پناهت می دهم
الهی آمین
مریم شیرمردان